دانلود آهنگ مداحی مجید بنی فاطمه به نام میباره بارون (میباره بارون روی سر مجنون توی خیابون)
Download Music Majid Bani Fatemeh – Mibare Baroon (mibare baroon roy sar majnon toy khiyabon) With Text And Direct Links In tibamusic
دانلود آهنگ مداحی دیس لاو جدید میباره بارون (میباره بارون روی سر مجنون توی خیابون) با صدای مجید بنی فاطمه با لینک مستقیم و رایگان از سایت تیبا موزیک
دانلود آهنگ مداحی دیس لاو جدید با صدای زیبای مجید بنی فاطمه میباره بارون با دو کیفیت mp3 128 و mp3 320 برای شما دوستاران دیس لاو موزیک آماده دانلود می باشد که با مراجعه به ادامه مطلب آهنگ مداحی میباره بارون از مجید بنی فاطمه را دانلود و گوش کنید و به دوستان خود معرفی کنید.هم چنین شعر و تکست آهنگ مداحی میباره بارون برای شما در سایت قرار داده ایم.سایت تیبا موزیک را فراموش نکنید دلتون گرفت به ما سر بزنید جهت دانلود این آهنگ مداحی به ادامه مطلب برید …
دانلود آهنگ مداحی مجید بنی فاطمه به نام میباره بارون (میباره بارون روی سر مجنون توی خیابون)
متن آهنگ مداحی مجید بنی فاطمه میباره بارون
matn ahang Majid Bani Fatemeh Mibare Baroon
میباره بارون روی سر مجنون توی خیابون رویایی میلرزه پاهاش بارونیه چشماش میگه خدایی تو آقایی من مانوسم با حرمت آقا
Baron on the head of the insane on the street. The dream of her laugh. Bronius says, “You are my god, you are my husband, with the respect of the gentleman.”
حرم تو والله برام بهشته انگار دستی اومده و از غیب روی دلم اینجور برات نوشته کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا میدونم آخر میرسه
The shrine of ours has come to me as if it were a handful, and I am missing from the unseen on my heart. Karbala Karbala Karbala Allaham I know that it’s coming to an end.
یه روزه کنار تو آروم بگیرم با چشمای تر یا که توی هیئت یا وسط روضه بمیرم یادم میاد که مادرم هرشب منو میاوردش میون هیئت
I’ll take your day off with you more sight or die in the board or in the middle of the rosary. I remember my mother brings me to me every day.
یادم میاد مادر من با اشک می گفت تو رو کشتن تو اوج غربت کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم می گرد وقتی محرم میومد
I remember that my mother, with tears, said that killing you was the culmination of a small excitement that my mother was scratching my neck when Muharram came
لباس سیاه تنم می کرد بزرگترای من منو به مجلس تو برده ان هوامو داشته باش آقا منو به تو سپرده ان
I was wearing a black dress. My eldest, I brought you to your house.
پیشنهاد میشه اگه شکست خوردی بیشتر گوش کن
